- گول شمردن
- احمق پنداشتن کودن دانستن
معنی گول شمردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فریب خوردن، گول خوردن، فریفته شدن
قدم برداشتن، گام زدن، از روی حساب و به احتیاط قدم برداشتن
از روی حساب گام زدن با حتیاط قدم برداشتن
فریب خوردن، از راه بدر شدن، فریفته شدن
گول زدن، یا خود (خویش) را گول کردن، خود را نادان نشان دادن: گول بس کن خویش را غره مشو، آفتابی را رها کن ذره شو، (مثنوی)
دوباره شمردن باز شمردن، شمردن چیزی را